پسری مبارز، مجاهد، رزمنده و شهید و مادرشهیدی مبلغ، مدرس، نماینده یک شهر و شهیده خانم شیرین زارعپو
از تیپش خوشم نمیآمد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد میپوشید
مجموعه کتاب های «آسمان» که بر اساس مصاحبه با همسران شهدای نیروی هوایی نوشته شده و شامل خاطراتی زیبا
کتاب دوم از مجموعه آسمان به خاطرات شهید تیمسار سرلشگر خلبان جواد فکوری که فرمانده نیروی هوایی و وزیر
از پشت سر حسابی نگاهش کرد. گوشی گذاشته بود. با برج مراقبت حرف می زد. خوشش می آمد وقتی کار می کرد نگا
هواپیمای جنگی با هواپیمای مسافربری فرق دارد. هواپیمای مسافربری قشنگ است.
روبه روی عکسش میایستم. انگار زمان هم بمن میایستد. هیچ نمیفهمم گذر ساعتها و ساعتها را.
شیرودی می گفت: - حمید آن قدر مهارت دارد که در حالت انحنای هلی کوپتر هم، هدف را با تیر بزند.
اینک شوکران مجموعه ای از مجموعه های انتشارات روایت فتح است که زندگی شهدای جانباز را از زبان همسرانشا
اینک شوکران مجموعه ای از مجموعه های انتشارات روایت فتح است که زندگی شهدای جانباز را از زبان همسرانشا
کتاب رنجبر به روایت همسر شهید، جلد چهارم از مجموعه کتاب های اینک شوکران می باشد.
اینک شوکران مجموعه ای از مجموعه های انتشارات روایت فتح است که زندگی شهدای جانباز را از زبان همسرانشا
در این کتاب خاطرات همسر شهید حسین شایسته فر، از زندگی مشترک و دوران باهم بودن آمده است.
این کتاب، جلد دوازدهم از مجموعه «نیمه ی پنهان ماه» می باشد که به بیان زندگی نامه و خاطرات شهید حسن آ
اکنون در این روزگار به ظاهر آرام، «غاده چمران» با لحنی شکسته، داستانی روایت می کند
جوانی که از در آمد تو؛ لباس سپاه تنش نبود، یک پیرهن چینی داشت و لبه جیبش عکس امام را زده بود که می خ
«حمید باکری از آلمان آمده» این را امروز توی دانشگاه شنیده بود. پس چه طور تا به حال او را ندیده است؟
جنگ معشوق همه ی مرد های واقعی عالم بود. حسادت کاری از پیش نمی برد.
هنوز سال های اول جنگ بود. آدم هایی که آمده بودند هیچ کدام تا به حال یک جنگ درست و حسابی ندیده بودند.
نیمه پنهان ماه ۶ ( مهدی باکری به روایت همسر شهید)
منتظر آرمان بودن، کار سختی بود. از خواندن که خسته می شدم، خودم را با کارهای خانه مشغول می کردم.
سال ها منتظر چیزی بوده ای. چیزی که می دانسته ای اتفاق می افتد. همان روز که بله گفتی، می دانستی که عا
فقط یک روز پاوه بود یک روزی که شاید سال ها او را به ناصر نزدیک کرده بود .
خانه که می آمد به من مهلت تکان خوردن نمی داد. همه ی کار ها را خودش انجام می داد، اما نگاهش که می کرد
نیمه پنهان ماه ۱۰ (شهید عبادیان به روایت همسر شهید)
نیمه پنهان ماه ۱۱ (عبدالله میثمی به روایت همسر شهید)
عید سال شصت ودو، همان سالی بود که استخاره شب عید به نام اصغر، خوب آمد.
محمد اصغری خواه ۲ خرداد ماه سال ۱۳۴۰ متولد شد و در بهمن ماه سال ۱۳۵۹ با سیده نساءهاشمیان ازدواج کرد
بغلش کردم و داخل آمبولانس نشستیم. توی راه زد زیر گریه. نمی دانم با آن سنش فهمیده بود که این جنازه ی
ماجرای کتاب از آشنایی اکرم باقری با همسرش آغاز می شود.
چگونه می شود عطر حضور مردی را که سال ها است رفته، هنوز در مشام داشت؛ چگونه می شود آنقدر به او نزدیک
این اثر همانند دیگر آثار انتشارات روایت فتح، با لحنی صمیمی و بسیار صادق برای مخاطب روایت شده است.
او جوان است، تو جوان تر از او. او عاشق است، تو عاشق تر از او. او دل به بزرگ مردها سپرده است، تو دل ب
شهید علی تجلایی به عنوان نماد مقاومت در روزهای محاصره سوسنگرد شناخته می شود. او از فرماندهان سپاه اس
«آبنیکی به روایت همسر شهید» به قلم مهدیه داوودی تالیف شده و شرحی است کوتاه از نزدگی شهید محمد آبنیکی
زندگی شهید رستگار و همسرش، بیش از سه سال دوام نداشت اما آن ها دوران پر فراز و نشیبی را در این مدت سپ
توی جیبم یک دفترچه تلفن داشتم. که پر از شماره تلفن بود. اگر دست اینها می افتاد، کلی آدم گرفتار می شد
چند سطل شربت درست کردیم و به آن هایی که از ناحیه شکم مجروح نشده بودند، دادیم. بعد به اتاقی که من مسئ
حمید مدت ها مسئول امور فرهنگی سپاه بوده. در کنارش هر کاری که از دستش بر می آمده، برای این مردم انجام
سردار سرتیپ پاسدار نور علی شوشتری در سال ۱۳۲۷ در روستای سر ولایت شهرستان نیشابور به دنیا آمد.
حسین که نبود، همه چیز زندگی با خودم بود. چه مریض می شد، خودم مریض می شدم، لازم می شد برای خانه چیزی
شهید حسین املاکی در شب عاشورای حسینی ۱۳۴۰ در روستای کولاک محله از توابع شهرستان لنگرود دیده به جهان
در این کتاب محوریت با سخنان همسر شهید است که در قالب مصاحبه از وی، گردآوری و تنظیم شده است.
کتاب «قرار بیقرار» پنجمین کتاب از مجموعه کتابهای مدافعین حرم و مربوط به زندگی شهید مصطفی صدرزاده ا
چهلودوروز از رفتنش میگذشت و طبق گفته خودش سه روزونصفهای دیگر باید منتظر میماندم.
در این کتاب خاطرات همسر "شهید منوچهر مدق"، از سال های زندگی مشترک و خصوصیات اخلاقی و سرنوشت او، روای
تو میگفتی که عاشق پاییزم، پاییز که میشود باید خیابان ولیعصر(عجل الله تعالی شریف) را از انقلاب و حو
فرشته گفت:«میخواهم یه چیزی بهت بگم. یادته که راجع به آقای شهریاری و پیشنهاد ازدواج برای ایشون صحبت
نزدیکیهای آمدنش قلبم تند میزد.گوشم به صدای در بود.ثانیه شماری میکردم از راه برسد، از توی حیاط ببی
بدون شک جنایت فرودگاه بغداد نقطه عطفی در دل تاریخ است که سالهابعد اگر بخواهند از زمان شروع نهضت جهان